8

المنة لله که بالاخره قسمت شد عابدان کهنز را دیدم. داشتم حساب میکردم چه شد که این هفته دلم نبود شهرستان بروم و در قم ماندم؟! تا قبل از دیدنِ عابدان کهنز، فکر میکردم بخاطر فوت مرحوم آیت الله مومن است که در تشییع جنازه ی ایشان باشم. رحمت خدا بر این مرد بزرگ. الان به این پی بردم که دلیل دومش شاید همین عابدان کهنز بوده باشد که قسمت شد و دیدم. مستندی که تعریفش را خیلی شنیده بودم. انتظاری که داشتم این بود که از یک مجموعه ی فرهنگی با تربیت سه هزار شهید مستند ساخته شده و وقتی مواجه شدم با این مسئله که تنها سه شهید خروجی مسجد بوده است اعصابم خرد شد! که چرا این همه زمان را پایِ ساخت این مستند گذاشته اند که بگویند یک مسجد سه تا شهید داده است! سه تا! اما وقتی به قسمتِ توضیح راجع به شهید مصطفی صدر زاده رسید از خودم خجالت کشیدم. اگر مستند هیچ نداشت جز وصف همین شهید، می ارزید که ده ساعت دیگر هم به زمان مستند اضافه شود. عجیب این بزرگوار به دلم نشست. نکته ی دوم این که خجالت کشیدم که چرا خیال کردم سه تا شهید چیز کمی است؟! گویا از یک چیز عادی صحبت میکنم. . از محضر همه ی شهدا عذر میخواهم.
این مستند، روایت گرِ زندگیِ جهادی یک عده است. جهادی مسجد ساختند، جهادی تربیت نیرو کردند و جهادی شهید شدند. اگر این مستند را ندیده اید، حتما ببینید. بنده حاضرم پول دیدنِ مستند شما را هم حساب کنم که فقط ببینید! شماره حساب بفرمایید تا پول واریز کنم! خجالت زده میشوید به خاطر دو سه هزار تومان شماره کارت بدهید؟! احسنت! حالا بروید دو سه هزار تومان ناقابل خرج آخرتتان کنید. شاید همین دو سه هزار تومان ماندگار شد برایتان. 

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها